متن آهنگ راز انسان فرزان
مینویسم تا خودکارا خالی شن
میکنم خودمو مداوا با این رپ
انگار دورِ سرم شیاطینِ تاریکن
ولی میجنگم تا سوالام باقی ان
به این میگن رستگاری توو سه دیقه
که بشه شعر روحم دستِ خالی رو به قبله
میتونه تازه شه همه گاهی جون بهش بده
اونی که باشه مستِ آیین و بودنِ عشق
ستودنِ دل کارِ همه عاشقا
مثلِ بارون شو توو دشتِ لحظه هات ببار
اگه کودکیت و طعمِ خنده هاش به یادته
آزادی رو بخواه واسه همه بچه ها
پاکی رو واسه همه نعشه ها
آگاهی جایِ جهلِ سرِ پا
تا بشه گُلی سبز روی همه تَرکه ها
نباشه داری که تا دَمش بلرزه پا
[کروس]
با خودم میگم چیه رازه انسان
اینکه گدایی کنه یه عمرو تا بشه شاه
مهم نیست توو مسیر چند تا خار برن توو پاش
هدف حس کردنِ حسِ خالقه آ
با خودم میگم چیه رازه انسان
اینکه گدایی کنه یه عمرو تا بشه شاه
مهم نیست توو مسیر چند تا خار برن توو پاش
هدف حس کردنِ حسِ خالقه آ
[ورس دو]
این رویاها دارن ارزشِ جنگیدن
بدونِ اونا لحظه ها تلخ مثلِ همیشه ان
رو شیشه ی عقلت پَنجه ی حقیقت
کشید تا دونه هات رشد کنن پرنده ها سیر شن
انتظارِ شیرینِ بوسه ی مرگو کشیدن
واسه اونا که میخوان خونه ی حقو ببینن
توو این راه همه دارایی ها هیچن
خدا همینجاست ، که من اینا رو میگم
مثل معجزه توو دلِ خودِ شعر
فکر کن چشمِ سومت بخوره پلک
به درکِ کامل از این بُعد برس
به گ* بکش خودتو
ولی بازم تهش به خود برس
نا امید شدن سهل انگاریه
یه وقتایی که ردیف میاد بعد قافیه
زندگی یه فیلمِ هیجانیه
که یه سری درا به روت بعده مرگت وا میشه
[کروس]
با خودم میگم چیه رازه انسان
اینکه گدایی کنه یه عمرو تا بشه شاه
مهم نیست توو مسیر چند تا خار برن توو پاش
هدف حس کردنِ حسِ خالقه آ
با خودم میگم چیه رازه انسان
اینکه گدایی کنه یه عمرو تا بشه شاه
مهم نیست توو مسیر چند تا خار برن توو پاش
هدف حس کردنِ حسِ خالقه آ
متن آهنگ فرزان به نام راز انسان
برترین های ماه
سبک های موسیقی
آخرین نقد و بررسی ها
