متن آهنگ جادوان یحیی و فهام
(حواستو جمع کن ببین من چی می گم
ایندفعه باید گوش کنی و هیچی نگی
حتی یه کلمه میخوام یه دفعه ام که شده حرفمو بزنم)
[ورس یک – فهام]
بیا به خوابم تو تاریخ
ساختیم از دستنوشته خیالی تو خالی
لالایی میگم تا که پاشی
قصه همون که برا ارادت میبافی
همه دیوارا تاریک دور ذهنت سوال
گیج میزنی تحمل نداری شاکی
چیو می سازی ؟ برنده ها باختید
بهت بگن چه حالی میشی
وقتی واس رسیدن نفرات مینداختی تو خاکی
تحت شرایط بازی سلام
همه چی برمیگرده بهت الان
من راضیم که راه زیاده
قاطی همه میخاتون بندازید لاستیک
انتظار چی داری توی آستین
همه پشت خط وایسین خبرا رد شن
رژه جلو چشمه و ما میخ
حس وحدت تلنگرم درد چطوره رد شم
تو این اوضاع یکم قر کمه
لذت ببر از بوی کلت فقط تکون نخور که در برم
صدف لخت میکنن که نشه طلبه شد
عوض گوه گوهرو میندازن وسط گود
میرن عقبش شو نمایش تصویر
سند جدید می رسه تصویب میترسم
حرف بزنم اون بره نشه تو دهنت شله
میخوری نونی که به نفعه
نیست بنفعت زدن خوردن تصمیمه
گالیله فهمید ، این ابلها نفهمیدن
فقر فرهنگی
کی میخواین سیر شین ؟
ریز ریز مداد تراش دمتو میچینه میگیری بیست بیست
یا بزرگ میشی میگیری زیر سیاه سفیدیم
تعادل این نیست پیر شیم
عددی عوض عقل ، پس
چی میشه اثر من ترک کف داره میریزه
حالا مظنه بالا چرخه چنده؟
[ورس دوم – یحیی]
آسمون بارید تا پر شه قطره قطره این فرش
تا که پاک شه لکه ی ننگ نقش قشنگ این فرش
وقت و بی وقت همه دنبال یه مشغله گیرن
بدون هیچ راه حل میشه دغدغه بیشتر
همه اسیرن همه معطل و گیجن ، بی رحمن
از نبود احتمال فردای بهتر میترسن
پول و میدونن ، پولو میشناسن ، پولو میپرستن
چرا نفهمیدم که این آدما نمیفهمن ؟
حیف حرفم حیف وقتت ، حیف انسانی
که قراره ختم شه فقط به یه جسد توی دخمه
یه بدن برهنه زیر یه سنگ شکسته
جوری پوسیده بشی که بیفته فکت
از اون گذشته تقاضا زاییده زیر عرضه
مردم هستن کنار هم از همدیگه متنفر
دولتا میدن همدیگرو سر پول نفت جر
بی خدا پیغمبرهارو میشه دید توی مسجد
محدودیم به خطای مرزه روی نقشه اطلس که
مهم نیست زمین گرده یا صافه
کٌرس یا تخته همش درگیر کار اضافه
یه وقت بیرون نزنن از خطوط رنگت
پیگیر قیافه بدون توجه به باطن
خسته و کلافه پر از فکر باطل
سرگردون ، معلوم نیست دور میشیم یا نزدیک
میشیم به سمت ساحل
اونا که قدرت دارن جاهل ، عالما کاهل
رابطه معنا و قالب مثل هوا وسرابه
اون هست دیده نمیشه
این نیست ولی عیانه جالبه جالب
نمیدونه چیکار کنه رستم بیچاره
تنها دلخوشیش کلامه
مینویسه تا بشه فارغ
دوست شده با درد زایمانش
زیر پاها ساقه ها له ساقه ها له
سایه ها شعر میگن در گوشم از نور جاودانه
حاضر آماده واسه هر اتفاقی بیفته به هنگام اتفاقش
یعنی اتفاقی وجود نداره هیچوقت
اگه نیازی نباشه باشه یادت
(چرا هرچی صدا کردم واینستادی با من قهری ؟)
متن آهنگ یحیی و فهام به نام جادوان
برترین های ماه
سبک های موسیقی
آخرین نقد و بررسی ها
