,
18

متن آهنگ چشم سفید صفیر و رخ

  • آهنگساز : بامداد افشار و Aso Kohzadi
  • تنظیم و میکس و مستر : سعید دهقان و رضا اسدپور
  • ترانه سرا : صفیر و رخ

انتشار در 11 اسفند 1400

  • افزودن به پلی لیست
  • اشتراک گذاری :
  • لینک کوتاه :
`
کفش و کتونی وولا

 

متن آهنگ چشم سفید صفیر و رخ
لینک دانلود به دلیل احترام به حقوق آرتیست غیرفعال میباشد!
[ورس یک – صفیر]

کی دستش بالاست؟ من
سوال دارم، که این شعر ناخواستست، نه
پس هیجان دیدن قد و بالای آراستش چی
که نه تلمیح نه ایهام، نه استعارست
ببینم چشم سیاهتو، ببینم صورت ماهتو
آدمیزاد غرقم، شناور توو قعرم
بین ناشناخته ها معلق
هر چی به هر رنگی باشه، من توو حباب میگردم
[کورس]
ببینم چشم سیاهتو، ببینم صورت ماهتو
ببین اون چشم سیاه رو، ببین اون چشم سیاه رو
ببین اون قد و بالا رو، ببین اون ابروی راه رو
[ورس دو – رخ]
آدمیزاد غرقم، شناور توو قعرم، بین ناشناخته ها معلق
هر چی به هر رنگی باشه من، توو حباب میچرخم
توو حباب میچرخم، توو حباب میچرخم
توو حباب میچرخم، (توو حباب میچرخم)
میچرخم، میچرخم
روزگار هر رنگی باشه، بشر چشم سفیده
محرمتن ولی موقت، آدمان فِنت صیغه
عجب توو عجب شدیم، از این بودن تفننی
ما رو با کیا بُر زدن، که اینجوری ورق شدیم
واستادم دیدم درد جهان روو شونمه
گذشتم مثل زمان که حس نمیشه کهولتش
رسوای دو عالم، شده قد یه عالم
خودمونیم عشق چه رنگه، من که رنگ چشم هام رفت
[ورس سه -صفیر]
چشم گذاشتم بین آرنج، کنج دیوار
تا بگردم پیدا شی لا به لای قصیده های دیوان
معنی میگیره رنگ باختن با عشق
اگه زشتم همرنگتم تووی این تئاتر نیاز سیاه بی سازش
بشر چشم سفید، توو خطر تشنگی
منتظر گم کردن تا سر گردن یه بی حاصل پیدا
تا با دم بشکنه گردو، حیرون همیشگی میدون مین
خط شکنی بدون سیم چین و زاویه یِ دید
[ورس چهار – رخ]
سِر سَر سور میزنه به سیرت شیطون
سلیمون شدم بس که دیدم حیوون
کینش پنهونه، تاریخ بچست
این ها رو بیشتر میفهمم هر چی تاریک تر شم
نیستم این بودنو، نمیبینی صورتو
هویت نخ نماست ما پیگیر نخ سوزن و
تو لب شد هر کی لب وا کرد
یا کلیشه هایی که رنگ و لعاب خورد
یکی چشم سیاهت رو میخواد
یکی قد و بالاتو
[ورس پنج – صفیر]
دل توو دلم نیست، سیری چند دلِ خالی
یکی از اون ها نیستم که باشم خریدار دو راهی
دو تا چشمت کف ترازو، کفه دیگه وجودم پیشکش
من میرم بالا از سنگینی نگاهی که نیستش
نمیفهمیم معنا، نمیمونه جز غبار
وقتی خرده هامون میریزه از چنگال حرف ها
آدم ها تنگنا، رهایی افسانه،
خجل شده بنا کم اومده مصالح
[ورس شش – رخ و صفیر]
نوک برج نیمه کاره عشق چشم گذاشتم به امید فردا
تا پیداش کنم لا به لای اجرام
آفتاب در نیومد، دیدم آدم ها سطل به سطل
ریختن روی خورشید همه آب دریا رو
زمونه ها به هم میخورن، تا وا بدیم
حباب از موج حاملست، ما حباب زاده ایم
هیچ پس هیچیم، هیچ پس هیچیم
هیچ پس هیچیم
هستیم، نیستیم، زمانه ها به هم میخورن
تا وا بدیم، حباب از موج حاملست
ما حباب زاده ایم، هیچ پس هیچیم
هیچ پس هیچیم، هیچ پس هیچیم
هستیم، نیستیم
متن آهنگ صفیر و رخ به نام چشم سفید

آهنگ های مرتبط

دیدگاه شما

پاسخی بنویسید برای :
  • محمد صدرا چهارشنبه , 19 مرداد 1401 پاسخ
    0

    سمپلش خداس

  • محمد صدرا جمعه , 5 اسفند 1401 پاسخ
    0

    سر سر سور میزنه به سیرت شیطون
    سلیمون شدم بس که دیدم حیوون
    کینش پنهونه ، تاریخ بچست
    اینا رو بیشتر میفهمم هر چی تاریک تر شم….
    بینظیره این آهنگ

Array ( )

عضویت در سایت