متن آهنگ سیمرغ یحیی و فهام
[ورس اول – فهام]
شمعارو فوت ، پروانه نسوخت اینبار
قراره چندمه با شروعت ؟ شیرینه رنگ بوش
عطر خوب تن عرق کرده ی باد
رو زمین داغ خیال بی آلایش پاک صدات
صاف قلبت تو قاب نگات
باغ خوش رنگ امنت
تویی و خیالت که تخته
گور بابای سهم من
کل کیک تو معدت
لبخند بزن و بخند
چرا تو فکرن همه غروبا؟
ساعتو بکن
اسما مشکل کرد
هی فرق
هی فرق کرد شکلا
سبقت سبقت
ترازو هی سنگ
ارزش قیمت
دل سنگ
شیشه ی عمرت افتاد و شکست
پیله اش که تن بوده و هست
دست باید بکشم روی ذهنم
دست بکش از کی وقت
پوچه اگه پاهات راهی نشه هی رفت
عقربه هی رفت ، هی رفت
من فقط عوض شده چهره ام
تولدت مبارک جسمم
من خیلی وقته زندم
من فقط عوض شده چهره ام
تولدت مبارک
مشاهده مطالب بیشتر در کانال تلگرام ما
[ورس دوم – یحیی]
بار و بندیل و جمع کن وقت برگشتن رسیده
این قطعه ی آخر جورچینه
شب تاریک شد سپیده
انگاری خوابت پریده
پرده ها کنار رفتن
تنها چیزی که توی دیده نور خورشیده میتابید هِی
بی منت روی آیینه
بازتابم روشناییه
وقت استراحت رسیده
لحظه ی اتمام بازیه
باد خزون در گوشت هر سوالی بپرسی جواب میده
برگ ، پیر و چروکیده میفته روآبی که بخار میشه
همه چیز فانیه ، این واضحه و عادیه
بالاخره دریا آروم میشه وقتی که هوا طوفانیه
حتی اگه طولانیه ، مراحل تموم میشه
ولی چیزی که بدیهیه اینه تعداد نامتناهیه
نمودار تابع درجه ی سه ، ریاضیه
تا ابد رشد میکنه به سمت بی نهایت میره
بهش نمیرسه یجورایی مثل دو خط موازیه
ولی الان دیگه ، لحظه ی یگانگیه
من فقط عوض شده چهره ام
تولدت مبارک جسمم
من خیلی وقته زندم
من فقط عوض شده چهره ام
من خیلی وقته زندم
متن آهنگ یحیی و فهام به نام سیمرغ
برترین های ماه
سبک های موسیقی
آخرین نقد و بررسی ها
