متن آهنگ روز خوب من از فرشاد و بامداد
دانلود آهنگ روز خوب من از فرشاد و بامداد
[ورس یک]
قدم زد روم قدم قدم شد دوییدم
قدم زد رو زمین وظیفه ـَش شد بُریدن
غم گرفت کل شهرو وقته رژه ی نظامی
قیمت قبر و غلغله توو قرن دیدن
هیچکی ندید گذشتن رد شد یا بخشید
قصاص بره قابلمه توو ظرفای نذری
استخونشو پاک کرد به من میخندید
با دست اشاره کرد خفّه هیچی نفهمید
روز خوب من دور شد تار من تور شد
کر محله کور شد وقتی تماشا زور شد
روز خوب من نیومد ، من قهرمان نبودم
خیلی بی دلیل و منطق اشک من در اومد
صبر من سر ، سر من سرد
دست رد طرد ، تن توو بند اول
فکر اجرای هنر برای یک واژه
به امید فردای تاریخ که برای من پاشه
روز خوب من پسریه که توو کودکی مُرد
بزرگ نشد و ندید بازی رو یه پولکی بُرد
بازار این شهر ، از این شب کرد شرم
که فردای روز بد شاید روز خوبم سر زد
یه رویای تکراری ، یه محال بی وجدان
یه شکنجه ی خودآگاه توو تخت خواب زندان
فردای کلیشه ، تکراریه تاریخ
هیچکی تخم نکرد با عمل این حرف و کنه انکار
روز خوب من سنگ زد به شیشه من خواب بودم
زنگ درو زد به گوشم صدای ساز اومد
زمستون شد اأ لای در اومد رومو پس زد
تب دیدم و کابوس حالم جا اومد
پارو زدم توو عمقش ، بادبان و باد کردم
توو گرداب عدالت اعدام و رام کردم
از آدما پیاده شدم بالای بام رفتم
وقتی اینو نوشتم جاذبه رو انکار کردم
مرده شور من لایق نیس که من نمیمیرم
خبر مرگ منو بگو به خنده بگیرن
روز خوب روز خوب ، خوب خوب
خ و ب سه تا حرف پوچ بود
راه فراری نیس نه که من نگردم
نگشتم و نبود ، باختمو توجیه نکردم
اگه خوردم میگم خوردم ولی بردم خودم بردم
اینو توو مخت فرو کن که بیداره این قلندر
که یه روز بیاد که نسوزه زنده زنده
از غم عشق و زیر چادرش نپوشه
کنج چشمش یه گوله ، خالص ، شوره زار
گریه ، شیون ، شیدای شوهر شهید بی پر
بی پرچم بی قصر ، دور از بهشتای سرسبز
من توو عمق این جهنم خاکبازی کردم
ولی هیچوقت ، این بازیای جلف بشر آدمم نکردن
[ورس دو]
خیلیا اومدن ولی موندنی نمیشن
نوشته هایی که خوندنی نمیشن
شرایط سخته باید زود سریع بری پس
نقشه شونو توو جای کوک تری بچینن
روز خوب من روز آزادی کامله
روزی که گیر به شال و روسری نمیدن
روز خوب من روز بدون سانسوره
منتظر نیستن شاعر و رو زمین بگیرن
روز خوب من روز ذهنای بازه
توو پخته شدنه همه فکرای خامه
کنار بره هر چی ترس از نبودنه درکه
حتی بشر بتونه با جنّا بسازه
روز خوب من خواب راحت تووی طول شب
بوی عود و نور شمع ، اسلحه و خون کم
روز خوب من روز صبح بی داروئه
روز خوب من روز دست بی چاقوئه
جدیدا گرفتن جای رفیقای قبلی رو
همونایی که واسه من بستن أ رو شمشیرو
بگو زیاد تند نرن بکشن اون دستی رو
از کجا یاد گرفتن این همه تغییرو
روز خوب من روز یه رنگ بودنته
تموم شدنه احساس زرنگ بودنته
روز خوب من تووش سر خونی نیس
توسط تو هیچ جایی روضه خونی نیس
عاقلا و دیوونه ها میخندن هردو به هم
من مینویسم و میکنم به شب
من از جنسه هیپ هاپه کل تار و پود تنم
باید داد بزنم اونی که آروم بوده منم
روز خوب من روز خوب من
روزی که ببینن چشمای کور من
روزی که مشکلی واسه اعتراض نیس
روزی که هیچ نسلی رو به انقراض نیس
روزی که نگهبونای زندونا بیکارن
چوبه های دار بیکار کنج دیوارن
روزی که پلیس شهر واسم باتوم نکشه
هیچ تنی بی لباس سرما و بارون نچشه
واقعی دیدم واسه ی همین نا امیدم
من نمیخوام دلیل تولدی باشم با تولیدم
دنیا مثِ سَرخره نگو پی شر نره
توو این آب مسخره قایقم بی لنگره
بدون شک غم بد میده بوی بد
یه روز بد میاد بد میاد پشت بد
باید شروع کنی قصه هاتو از سر
بازم تو میکنی شعرامو از بر
منتظری ولی هیچکس نمیاد
بشر یه بازنده ـَس چون بیشتر نمیخواد
روز خوب من روز دوره دوره دوره من
شایدم روزی که هیچوقت نمیاد
برترین های ماه
سبک های موسیقی
آخرین نقد و بررسی ها
