متن آهنگ بی صورت دیگرد و صفیر

تکست آهنگ بی صورت دیگرد و صفیر

به دندون گرفت زبون چرخ خیاطی

که دوخته بشه رختِ جهان

تار و پود و رج به هم تنیده شن

ولی سوزن سوء زن داره به نخ

رای از انگشت سبابم ریخت

شده قربانی بانی غرش

شست گردن میگرفت

به یه اشاره به سرفه میافتادتش

زر و زیور و زینت و روح وصله ی بی وصال جسمه

کلمه واسه قافیه لطفا القصه

زاده ی کره ی زمین

شهروند دهکده ی جهانی

مهره ی قوانین سرخ زرد سیاه رنگین پوست

از هر اقلیت حدِاقل چند میلیون

تشکیل میدیم یه جامعه یک پارچه به ظاهر آزاده

دین زبون باور یکی حکم اجباره

یه قاعده به نام زندان سرطانِ سرمایه داری

الاجش سرمایه هنگفت با دستای خالیه

کشورای مستقل کِشش پیدا میکنن سمتِ اربابِ مالی

پس برده یا بنده فرقی نداره

سرمایه دارو چه به موعود و مبادا

انتهای قصه بشه لحاظ

اینجا عطف ماجراست

پارچه ی سیاهو پهن میکنم

روی جهان بگیره عزا

ولی تیکه تیکه تیکه سبز آبی بنفش نفش

میبافم تا یه رنگی پیش نیاد

ظاهر و ترجیح میدم زاهد

اما باطن هنوز توو نیمه ی راهه

یه شاخه مدیونه به ساقه

حتی اگه باشه کهن و افتاده

سردی رو میکِشم به صورت خلق

چهره ها رو میبُرم میدوزم به هم

لی لی رو چار خونه ی گچی رو قیر چی

اگه کناره هم باشن و تفاهم  هیچی

عابد میکنم شیرین کامت

وقتی چهره ی به خون نشسته ی خودم توو دستمه

این هنر تجسمی با کدوم نمایشگاه محرمه؟

به یاد بیار یادم نمیره ، به یاد بیار نه یادم نمیره

به یاد بیار یادم نمیره ، به یاد بیار نه یادم نمیره

خیاط شستشو تَر کرد

کشید سره زلف نخ

منم یه صورتک اختیارم دیدن

چشمای سوزن کوره من شالوده ی جونم نوره

رنگات به تنم ماسیده شفافم شیشه وقته عبور شمع

شمع مسخِ این جنگ سرد

اشک از رنجِ حضورش منم سنگِ صبورش

من درونم میسوخت مثلِ یه عود خام

پیدام کن بو بکش سر بچرخون رو به باد

تویی بزاز حیله گر ، جامت از سیرت تیره تر

لباسات به تنم گشاد ، عاصی از گفتن کلیشه هات

دنیارو بفروش پشتِ گیشه ات

نئشم کنم شاید هیپنوتیزم شم

گل قرص مورف ، مرشد فراموشی نعمته

اگه یادم بره که کی بودم از اول چی

سعادت اون بود و من دنبالِ نخودچی

حرف بزن به زبونِ من تا شاید باحال شی

خودمو ببازم تا آخرین پاپاسی

رژای رنگی آلتای بی حس

عشقِ از دیده فقیر

پوست به استخون رسیده

این جنگ واست یه تجارته

رنگِ پوست فقط بهانته

اصالتو از ریشه کندی

شاخه این ساقه اسارته

انتهای این قصه یه هرج و مرج ترسناکه

بیداری مژده ی صورتکه

تووی خواب هم همراته

خیاط با چشای خون گرفته

نخُ از سوزن رد کرد

صورتک با نگاه سردش شروع کرد زیره لب زمزمه کردن

به یاد بیار یادم نمیره ، به یاد بیار نه یادم نمیره

به یاد بیار یادم نمیره ، به یاد بیار نه یادم نمیره

خیاط میخواد من خوابم بگیره

به یاد بیار یادم نمیره ، به یاد بیار نه یادم نمیره

به یاد بیار یادم نمیره ، به یاد بیار نه یادم نمیره

خیاط میخواد من خوابم بگیره

برای استفاده از متن افزوده ی این آهنگ آن را از سرور های موزتکست دانلود کنید

دیدگاه شما

پاسخی بنویسید برای :
Array ( )

عضویت در سایت