متن آهنگ 24 عیار از فرشاد
دانلود آهنگ 24 عیار از فرشاد
میپاشه بیرون از گوشت خون
میگی آتیشی پس دودت کو ؟
میگی راننده ای ، فرمونت کو؟
چیزِ جدید نداری تکرارِ یه حرفی
انقد گفتی درآورده زبونت مو
بهارِ من دلیلِ خزونت بود
عشقِ تو هر جائیه عروست کو؟
بده نشون ، کم درِ گوشم قِصه بگو
که من خودم جلدِ کتابایِ داستانم
شاه راهم ، به اندازه یِ رگایِ تنت راه دارم
استادت واسه تو دو تا بال کاشت
من به طور مادرزاد رو شونه هام بال دارم
شیطانی ترین فرشته ای که نمیگنجه توو مغزِ پوکت
پرواز مالِ منه آهنگ نمیزنم واسه رقصِ پوچت
ترست پوکه که با دیدنم اون که عطرِ خوبش میکُشه
بویِ گند خوکت
خورشید من صبح میدوئه
ستاره های یخی رو ذوب میکنه
با نورِ شدیدش کور میکنه
هر کی که سرِ راهش گوه میخوره
خورشید من خودش داغ دیدست
هر جا حقیقت ببینه لخت میکنه
خورشید من مست توو کهکشون
مِی و میبینه و ذوق میکنه
من ضعفامو کوبیدم تا قدرت ساختم ازش
جرئت داشتم فقط
نمیخواستم لومپن باشم فقط
عصیانِ شعر من لِه میکنه لاتیِ لاشی وارت رو
بچه ، گرچه تو رو بت کردن
من ویرون کننده ی بت خونه هام
تو در آرزویِ عبث وارد کردن به من رنج خدشه
در میادش اشکت
رنگی که نمیشناسی ازم رنگ خشمه
اگه وقتِ جنگه
تیزیِ تیزی من بیرون میریزه روده های مهملای مغزت
رحم یه وهمه لحن یه گنجه
مغزت میخواد زیر سنگِ من شه
بچه ، من جانیِ گرفتاره جنونم
درگیر فنونم ، ماورای کنونم
در حال ظهورم ، هیولایِ چهار چشمِ سرزمین ترسم
گرما رو دوست دارم ولی من زمینِ سردم
خورشید من صبح میدوئه
ستاره های یخی رو ذوب میکنه
با نورِ شدیدش کور میکنه
هر کی که سرِ راهش گوه میخوره
خورشید من خودش داغ دیدست
هر جا حقیقت ببینه لخت میکنه
خورشید من مست توو کهکشون
مِی و میبینه و ذوق میکنه
تقصیرِ تو نیست ناتوانی ، غریبه ای با معانی
تفاله ی بد طعم تف کردنی لا اراجیف
وجودِ تو تاسف باره پوزبند میخوای چون دائما دهنت بازه
بوی ادرار میاد از اِدراکت تهوع میگیرم از انکارت
ترس دادن یاد نده با زبونِ لالت
تاثیر گذاری تو خیالِ خامت ، توهم شامت
من هم تنور مالِ خودمه هم خمیر
هم خشم هم افسردگی ، هم روح و هم ضمیر
تو نونِ کپک زدتو در بیاری از پنیر
من بارونم کی انتظار رویش داره از کویر
جوونه های حاصل بارش من رو میبینی بعد از این
لعنتی ، من طلبکارم رویش از زمین
یک دفعه قطره نشدم ابر بودم سال ها قبل
خورشید من صبح میدوئه
ستاره های یخی رو ذوب میکنه
با نورِ شدیدش کور میکنه
هر کی که سرِ راهش گوه میخوره
خورشید من خودش داغ دیدست
هر جا حقیقت ببینه لخت میکنه
خورشید من مست توو کهکشون
مِی و میبینه و ذوق میکنه