
متن آهنگ یار تویی امیر عظیمی
ماه تویی یار تویی ، دلبر و دلخواه تویی
راز تویی ناز تویی ، محرم من باز تویی
ابر منم صبر منم ، همسفر جبر منم
پیر منم شیر منم ، زنده به تقدیر منم
آه من عاشق شده ام ، عاشقِ یاری که نگو
روز و شبم پُر شده از ، قول و قراری که نگو
گرم شده دست و دلم ، باز به کاری که نگو
پشتِ زمستانِ دلم ، هست بهاری که نگو
هست بهاری که نگو
حرف تویی صرف تویی ، صاف تر از برف تویی
ناب تویی خواب تویی ، روشنیِ آب تویی
رنگ منم سنگ منم ، اینهمه دلتنگ منمم
هست منم مست منم ، داده دل از دست منم
آه من عاشق شده ام ، عاشقِ یاری که نگو
روز و شبم پُر شده از ، قول و قراری که نگو
گرم شده دست و دلم ، باز به کاری که نگو
پشتِ زمستانِ دلم ، هست بهاری که نگو
هست بهاری که نگو
آه من عاشق شده ام ، عاشقِ یاری که نگو
روز و شبم پُر شده از ، قول و قراری که نگو
گرم شده دست و دلم ، باز به کاری که نگو
پشتِ زمستانِ دلم ، هست بهاری که نگو
هست بهاری که نگو
آه من عاشق شده ام ، عاشقِ یاری که نگو
روز و شبم پُر شده از ، قول و قراری که نگو
گرم شده دست و دلم ، باز به کاری که نگو
پشتِ زمستانِ دلم ، هست بهاری که نگو
هست بهاری که نگو
متن آهنگ امیر عظیمی به نام یار تویی