متن آهنگ اتاق بی پنجره از بنیامین
دانلود آهنگ اتاق بی پنجره از بنیامین
توو اتاق بی پنجره من ، امروز شب مهمونم
امروز چشم لامِسَس ، امروز حتی لب زندونه
آسمونه صاف و دوست داره این مرد بارونی
بیا بزنیم به بیراهه ، ما که یه عمره سر به راه بودیم
لازم نیس قصه ها رو بگردی ، لازم نی اضطراب و بفهمی
لازم نیس ذهن بادُ بخونی ، لازم نیس پلکِ بازُ ببندی
این درب دریچه ی دنیاس ، اتاقه من بیرونشه
بیا توو که بریم بیرون از هرچی آبادیه ، ظاهر و باطن و ویرونشه
لازم نیس قصه ها رو بگردی همزاد پنداری کنی با ملکه هاشون
امروز دیگه لازم نیس دل بسوزونی واسه اون پاپتی ها و ترک پاشون
بیا توو که وارد بشی به ابتدایی که اتفاق همیشه
بیا توو با این که میدونم انتهای این شب انتهای من میشه
همین نور کم سوی برق چشمات بسه تا بکوبم به شیشه با مستی پروانه
گیسویی که میشه آبشار سیاه کافیه تا ایمان بیارم به افسانه
بیا توو که بریم بیرون از دنیایی که تورو از من دور میکنه
بیرون از این اتاق یه چیزی هست که ما رو به جدا شدن مجبور میکنه
موج موج موهات و صخره سینه ی من ، بعد طوفان ضربه های محکم
بعد برخورد های طولانی ، آروم میگیرن کنار هم دیگه
من به رام کردن این طبیعت وحشیت ، مغرور بودم و مغرور میمونم
به لطف عشق از تو دور میمونم ، چیکارش میشه کرد عشقه دیگه
کفش های رفتنت رو میپوشی ، خط های دفترم رو میبوسم
خیس دفترم رو کنار میزارم نوشتن اون همه معجزه کاره من نیست
من هر چیزی که می دیدم رو خط آوردم توو این اتاق بی پنجره
که چشم لامسه بود من دیدنی هارو نشمردم ، لمس کردم و تووی جادو غلت میخوردم
اگه ساعت ها برمیگشتن دوباره همون اشتباه و تکرار میکردم
حتی اگه میدونستم چی میشه ترس از آخرین راهو انکار میکردم
دست به دستِ تو راه میرفتم توو مسیر جایی که یادمه آخرین بار
معنی داشت زنده بودن ، جایی که من با تو به تکامل رسیدم قبل از مرگ
اتاق بی پنجره من توو اتاق بی پنجره من
امروز شب مهمونم امروز چشم لامِسَس
امروز حتی لب زندونه