
متن آهنگ آمین فرزان و میرتک
[ورس یک]
باور نکن اگه گفتم حالم بده
فقط بهم بده درسامو یاد
رام شدم تازه بعد چند سال آزگار
فهمیدم غم تو تو دل همون افکار شاده
فرمایشات میکنن آدما عاشقن آخ
چه بی خبرن از تنشات
چه باورن این دروغی که ساختیو
چه دریغه ازشون حسرت راز
تو عصر اختراع که مرده جرأت اکتشاف من
سراپا کر آمادهی شنفتن قصه هاتم
سراپا کور ، سراپا هیچ ، سراپا پذیرش
یه نابلد تو جمعی که هرکی آخر مسیره
اینجا که ظریفه ظرفا ، لبریزه صبرا
تن به آبم چون فهمیدم غریقه امین دریا
اینجا که از دردا کردن لذت نسیبو سوا
گلایه هام شجاعت ندارن از سینه دران
اگه سروره حتی مینویسم مرثیه برات
اگه فقط یه لا اوبالیم از دید عوام
ببخش فراموشم میشه گاهی نسنجیده درسات
دسته بندیو خواصی نیست لعنت به مرزا
[ورس دو]
من زخم میخوردم تو گریه میکردی
تا رو ورق پر شد از شعر بی بدیل
تشنگیم پرید حتی وسط کویر
وقتی فهمیدم تویی چشمهی اصلی
از آغاز زمین ما پی همیم
همدیگه رو تو خواب میبینیم و پلک نمیزنیم
همه دارن میگردن پی یه دلیل
واسه اثبات وجودت تو این علم زینتی
از عشق نمیفهمی چیزی تا نشناسی خودتو
باورو نچشیده از خیرش میگذری
ذات هستی پاکه پر از طنین و نشاطه
ماییم که نقابارو به چهره میخریم
ایمانتو حفظ کن ، به یاد بیارش خودت رو
ظرف وجودیتو قدر پیاله پرش کن
برو بالا مست شو این حالتو حس کن
متن آهنگ فرزان و میرتک به نام آمین