متن آهنگ آشا بامداد
[ورس یک]
توقف نکرد زمانِ دَوون
سر رو تن نموند
بی صبر و امون، نباش
که آخرین قطره از کاسهی امید، ریخت
نترس، نمیشه بند رو برید
از این به بعد باید لب و ناخن رو جوید
از استرسِ خطِ پایان بیوقفه دوید
سر و سامون گرفت و خوب زندگی کرد
نکنه وقتی مُردی ببینی باز بچه شدی
تو تو بیکرانیِ این جهان، یه نقطهای
یه جهان با نقطههای درونت ساخت جملهای
شاید تو دلِ پر کینهی کیهان یه عقده ای
شاید هم تفکرت نوره به نوکِ قلهای
مهم اینه غبارِ گذشته میشوره پوست و گوشت
میمونه استخون و هیشکی به در نمیبره جون
هزینهی زندگیته عمرت چه پوچ چه پُر
مسلم بود قدرِ خودت فرجهای
مثل بازندهپدرها بی هیچ گلهای
تو ساختمون مردم سهمت زیرپلهای
شکم گشنه مغز رو سیر میکنه و بلعکس
تو از اون طبقهای که اکثرا سیر گشنهای
مثل تهمتنِ دستان، که دید بُرده
فهمید خویش کشته، تو هم واسه نفست بردهای
بغرّی یک بزدل نمیشه شجاعدل تو روت
ولی از خنجر دست خودت زخم خوردهای
[کورس]
تو تخم چشمتون تف نفرت کاشتن
بینوایان تو نشیب راه مهلت داشتن
کجای مسیره دوای درد بی دوا؟
چرا باید همیشه کف ظرف نصیبم شه؟
[ورس دو]
سوالِ بی جواب، سوالِ بی جواب
به علم میگه جادو خرافاتِ خلقِ بیسواد
از عمق بچگیت تا حالا که پیرترینی
هرچی ساختی مدیونِ عرقِ جبینی
نه کسی با یه بشکن، نونت رو طلا کرده
نه به یه چشم به هم زدن میشه گرفت سبقت
شاید زندگی تو همین صف، بیجواب موندنه
خوش به حال اونکه خندوندنش آسونتره
راحت میاد، راحت میره
دروغِ مادربزرگها باور میشه
اگه نور بهت چک زد یا دادش رو شنیدی
دیگه دیر شده نمیبره خوابت دیگه
ریشه تو وجودته تویی مهارتِ اجدادت
هر انتخابی کردن که این شده حالت
رو پا برو یا سینه خیز، هرطوری شد
فراتر از بد و نیک، میرسی به درمانت
تا تونسته گردیده و بعد از تو این گردش
بیکرانهها ارتشِ کائناته و مرزش
بیشترش که سخت گذشت، گهگاهی نرمش
چه شیرینه و شیرینِ ابدی خواب بعدش
مثل مادری که بچه به دست میکرد ترکش
پدر که گرفتش به بادِ کتک سردش
تموم مسیر عمر سراسر جای زخمه
همیشه غم هست چه با لبخند چه اخم
دیگه تموم، تمومه وقت
خاک و اشک گِل شد خمور من
نمونده روی لب جز سکوت من
وقتی خاک شدم بمون پهلوی من
طفل زندگی گدای شیر از مادره
محبت از درخت، رو تنت یادگار زخم
نگو سرنوشت تو همینه شور باشه بخت
گورِ بامداده خمارِ این حقیقتِ سخت
متن آهنگ بامداد به نام آشا